fredag 9 mars 2012

تحریم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی؟

انتخابات نمایشی مجلس این بار ؛ بر خلاف انتخابات گذشته در شرایطی در کشور برگزار می شود که وزش نسیم بهاریِ برای تغییر نظام های دیکتاتوری در خاورمیانه و وقوع انقلابات در این کشورها ؛ باعث شده است که مردم و جوانان میهن اسیر ما ؛ نیز با جوشش و التهاب وقوع قیامی برای سرنگونی استبداد دینی در کشورمان را انتظار بکشند . از طرف دیگر با ورود پارامترهای جدید در صحنه سیاسی کشور ( شرایط بین المللی ــ تهدیدهای جنگ خارجی ؛ تحریم نفت و بانک مرکزی رژیم ــ ؛ علنی شدن و شدت گیری جنگ قدرت درونی ؛ بحران های لاعلاج اقتصادی ؛ تحریم گسترده انتخابات حتی از طرف اصلاح طلبان و ....... ) برگزاری انتخابات به راحتی گذشته صورت نخواهد گرفت و درد سرهای بسیاری سختی در انتظار رژیم می باشد . بنابراین در این شرایط مردم و جوانان میهن ؛ می توانند با استفاده درست از فرصت های پیش آمده ؛ به هدف دیرینه اشان یعنی آزادی و رهائی مردم و کشور خود دست پیدا کنند .

تحریم چرا ؟
1 ــ یک سر تمام نارسائیها و فساد های موجود در کشور ما ؛ به نمایندگانی وصل است که در کرسی های همین مجلس ــ خانه فساد ــ لانه کرده اند . برای زنان کشورمان روشن است که قوانین و احکام تبعیض آمیز و زن ستیزانه ای که بیش از سی سال آسایش و امنیت را از آنان گرفته است ؛ توجیه قانونی دارد و قانونش در همین مجلس تدوین شده است . جوانان دلیر کشورمان ؛ دانشجویان عزیز میهن مان و ..... خوب می دانند ؛ اگر آزادی و شادی شان سلب شده ؛ اگر از نبود امکانات برای شکوفائی استعداد ها رنج می برند ؛ اگر از آینده مبهم شغلی که در انتظارشان است نگرانند و اگر دنیائی ممنوعیت در مسیر کار و زندگی دارند ؛ به دلیل قوانین ضد مردمی است که توسط همین مجلس تصویب می شود ؛ و همه مردم ایران می دانند ؛ سر منشاء فقر ؛ گرانی ؛ بیکاری و سایر مصائب و بلایای اجتماعی به قوانینی گره خورده است که در این خانه فساد تنظیم و تدوین می شود و ..... بنابراین طبیعی است ؛ که زنان و مردان ایران حق داشته باشند که بگویند ؛ چرا باید به کسانی که می خواهند در این لانه فساد بیتو ته کنند با رأی خود مشروعیت بدهند ؟
2 ــ اکنون که متحدین دیروز ــ اصلاح طلبان ــ رژیم هم ؛ بازی انتخابات او را جدی نگرفته اند و در آن شرکت نمی کنند . دیگر در این انتخابات بر خلاف انتخابات دوره های اصلاحات و انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد ؛ مردم و رأی دهندگان در معرض انتخاب بین " بد " و " بدتر " قرار ندارند ؛ تا با دادن میلیون ها رأی به کاندیدای " بد " ( کاندیدای اصلاح طلب ) انزجار خود را از " ولی فقیه " و دست پروردگانش به نمایش بگذارند . در این دورهِ انتخابات ؛ انتخاب میان " بدتر " و " بدتر " است . بنابراین دیگر توجیهات واهی گذشته برای شرکت در انتخابات یعنی انتخاب بین " بد " و " بدتر " وجود ندارد. پس اگر اغراض و اهداف پشت پرده ای وجود نداشته باشد ؛ هیچ دسته و گروهی نمی تواند بهانه و دلیل موجه و مشروعی برای شرکت در انتخابات ارائه دهد . مضاف بر آن که دیگر ؛ در میان مردم هم رغبتی برای شرکت در چنین نمایشاتی وجود ندارد .
بنابراین برای رهائی از دلمردگی و بی اعتمادی های ناشی از رکود و رخوت جنبش سبز ؛ فرصتی فراهم و در دسترس مردم قرار گرفته ؛ تا دوباره چشمه های امید و انرژی مردم به غلیان و جوشش در آیند و باز هم غرش اعتراضات خشم آگین مردم در خیابان های شهرها ؛ امنیت و آسایش را از ولی فقیه و دشمنان مردم سلب نماید . پس بر تک تک مردم و گروهها و سازمان های سیاسی مخالف رژیم واجب است که این فرصت گرانبها را مغتنم بشمارند ؛ چرا که رسوائی شکست رژیم در انتخابات ؛ روانشناسی جنبش اجتماعی را ارتقاء می دهد و خون تازه ای به رگهایِ فسرده جنبش به کما رفته مردم جاری میکند و جنبش اعتراضی مردم را برای کسب پیروزی ها و بر داشتن گامهای بعدی آماده می سازد .

چه نوع تحریم ؟
منطق تحولات بعد از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد حکم می کند که از هر دریچه ای که برای آزادی ؛ مبارزه و اعتراض گشوده می شود باید حداکثر بهره برداری را بعمل آورد . همچنین اعتراضات مردم در 25 بهمن امسال نشان داد که دوران تیراندازی و کشتن مردم معترض در خیابانها ؛ به پایان خود رسیده است . در این صورت مردم می توانند بی محابا و جسورتر از همیشه وارد کار زارهای خیابانی شوند . بنابراین باید از آزادی نسبی که ــ که مرهون موقعیت دشوار داخلی و بین المللی رژیم و انبوه بحران های گریبانگیر آن است ــ اجبارا" رژیم در دوران انتخابات به آن تن خواهد داد ؛ بهره برداری نمود و از آن برای استمرار مبارزه با نظام حاکم استفاده نمود . 
این قانون مبارزه با ستمگران است که از هر شکافی که در دستگاه سرکوب ــ به دلایل داخلی و یا بین المللی ــ باز می شود اگر خوب استفاده شود . امکانات گسترده تری برای مبارزه در اختیار مردم معترض و مبارزین قرار می گیرد . استفاده صحیح از این امکانات و موقعیت هائی که پیش می آید راه پیروزیهای بعدی را هموار می کند .
هر فراخوانی که برای تحریم انتخابات صادر می شود اگر " خانه نشینی " را بعنوان راه کار " تحریم " معرفی کند " فراخوانی سلبی " و ناقص است ؛ " اعتراضی خاموش " است ؛ که نه تنها بهره چندانی عاید جنبش اعتراضی مردم نمی کند , بلکه به رژیم فرصت می دهد که در آرامش مطلوب ؛ سر و ته انتخابات قلابی اش را بهم بیاورد .
تحریم به معنی خانه نشینی برای اجتناب از رأی دادن ؛ پاسیوترین شکل مخالفت جامعه در برابر قدرت سیاسی حاکم است . شایسته نیست که ؛ از مردم و جوانان پر شور و آزادیخواه کشور که حماسه اعتراضات عاشورا و 25 بهمن 89 را در کارنامه خود دارند به خواهیم این فرصت گرانبها را از دست بدهند و در خانه هایشان بنشینند تا این رژیم ضد بشری در سایه سکوت و آرامش جامعه ؛ برنامه هایش را پیش ببرد. مردم ایران و جوانان شجاع کشور که با این رژیم " قهر " نکرده اند که در خانه هایشان بمانند و روز انتخایات بیرون نیانند . مردم و جوانان ایران این رژیم را نمیخواهند ؛ بنابراین باید راهکارهای عملی و اکتیو برای رسیدن به این هدف را بر گزینند .
البته ؛ رژیم به دلیل ترس از واکنش های غیر مترقبه مردم و خارج شدن کنترل انتخابات از دستشان و افتادن ابتکار عمل به دست مردم ؛ قطعا" اختناق در جامعه را گسترش خواهد داد و به بگیر و به بندهای گسترده دست خواهد زد ؛ علیرغم این نباید گذاشت این فرصت غیر قابل تکرار به بطالت از دست برود . مردم باید از هر ابتکاری استفاده کنند تا فضای روانیِ آرامی که مطلوب رژیم است و به آن احتیاج دارد تا انتخابات نمایشی اش را به پایان برساند و با آرامش صندلی های مجلس را بین جناح ها تقسیم کند ؛ را بهم بزنند . 
پس باید مردم با عزم جزم در خیابانها بمانند ؛ اعتراض کنند و بساط حقه بازی انتخاباتی اش را بهم بزنند . نباید به رژیم فرصت داد تا این گردنه صعب را آنطور که می خواهد با دردسر کمتر در سکوت معترضین پشت سر بگذارد . به جد باید از مردم خواست ؛ به خیابانها بیایند ؛ مراسم انتخاباتی کاندیدا های رژیم را بهم بزنند ؛ با پخش تراکت و شعار نویسی کاندیدا های دزد و فاسد رژیم را افشا کنند . باید شکل تحریم و مخالفت مردم با انتخابات قلابیِ رژیم به گونه ای باشد که حاکمیت دروغ ؛ در دنیا افشا و رسوا شود و دنیا مخالفت مردم ایران با این رژیم و انتخابات اش را همانگونه که هست ببیند .

چالش ها و آینده رژیم :
در انتخابات مجلس این بار رژیم ؛ آرایش و جناح بندیهای درونی با گذشته کاملا" متفاوت می باشد . در انتخابات گذشته ؛ معمولا" دو جناح " اصلاح طلبان " و " اصولگرایان " جناحهای رقیب حاضر در انتخابات بودند . بعد از جراحی و پرتاب به بیرون اصلاح طلبان از ساختار حاکمیت ؛ دامنه جنگ به درون خانه کشیده شده است . الان دعوای اصلی بر سر تصاحب کرسی های مجلس میان باند ولی فقیه یعنی " اصولگرایان ولائی " و دار و دسته احمدی نژاد یعنی " اصولگرایان غیر ولائی " است .اما چالش بزرگ ولی فقیه در این شرایط :

1 ــ حذف احمدی نژاد و باندش در انتخابات مجلس ؛ اگر چه تمایل قلبی ولی فقیه است ولی کار ساده ای نمی باشد . زیرا در طول 6 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد ولی فقیه و همه نهادهای حکومتی برای تثبیت وی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند ؛ اکنون دیگر حذف وی که تار و پود نظام به بقای او وابسته شده است برای آنان ؛ کار ساده ای به نظر نمی رسد . یعنی باند ولی فقیه به آسانی نمی تواند ریل عوض کند و او را از سر راهش بر دارد
محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه در مورد خطر جریان احمدی نژاد برای بقاء نظام می گوید : جریان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) یعنی کسانی که از مسیر اصولگرائی ولائی منحرف شده اند ........ با سر دادن شعارها و بکارگیری ترفندهای جدید قصد رویاروئی با انقلاب را دارند . این جریان در آینده بطور قطع به مقابله با انقلاب بلند خواهد شد .
روح الله حسینیان که در گذشته از سینه چاکان و حامیان پر و پا قرص احمدی نژاد بود و الان در " جبهه پایداری " در خدمت آیت الله مصباح یزدی می باشد می گوید : بین ما و جریان انحرافی ( باند احمدی نژاد ) و فتنه ( جنبش سبز ) خط خون واقع شده و هیچکس نمی تواند این خط را بر دارد .

2 ــ اصولگرایان ولائی ( باند ولی فقیه ) نیز حداقل به دو دسته " جبهه متحد اصولگرایان " به رهبری مهدوی کنی و " جبهه پایداری " یا " اصولگرایان پیشرو " به رهبری مصباح یزدی تقسیم شده اند . اختلافات این دو جبهه بقدری شدید است که مهدوی کنی رهبر جبهه متحد اصولگرایان مجبور شده است برای پیوستن آنان به جبهه متحد اصولگرایان و تعیین تکلیف کردن خود هشدار و اخطار بدهد . وی می گوید : برای آخرین بار به دوستانی که به اسامی مختلف ( منظور جبهه پایداری ) در مقابل جبهه متحد اصولگرا در آمده اند نصیحت می کنم ؛ ورود پیدا کنند ؛ ما آنها را قبول داریم . باید نشست و برخی اختلافات را با صحبت حل کرد . اما در این مقطع جدائی ها و ..... خوب نیست و دشمن از آن سوء استفاده می کند .

3 ــ باند " لاریجانی ــ قالیباف " اگر چه رقمی نیستند ولی در میانه این دعوا هایِ باند ها بیکار نخواهند نشست . مصباح یزدی آنان را " ساکتین فتنه " می نامد .

در چنین شرایطی که تشتت و اختلاف سراپای باند ولی فقیه را فرا گرفته است . چه تضمینی وجود دارد که اگر نتایج انتخابات به نفع یکی از باندهای حاکم اعلام نشود ؛ حوادث خونین انتخابات ریاست جمهوری دو سال پیش تکرار نشود ؟
سالار آب نوش فرمانده سپاه استان قزوین ( 14 اسفند 89 یکسال پیش از انتخابات مجلس ) وابسته به باند ولی فقیه : اگر نتیجه انتخابات مجلس ؛ نتیجه ای نباشد که در راستای ارزش های ما باشد سال 91 سال بسیار خطرناک و حتی خونینی است ..... زیرا ما می جنگیم .
موفقیت باند احمدی نژاد در مجلس به هیچ وجه خوشایند ولی فقیه و دار و دسته اش نمیباشد ؛ زیرا که کنترل مجلس توسط باند احمدی نژاد ؛ یعنی تضمینی برای کسب کرسی ریاست جمهوری آینده . رئیس جمهوری که هوادارانش از او خواسته اند که " بت بزرگ " یعنی ولی فقیه را بشکند .
پیروزی جبهه پایداری به رهبری مصباح یزدی نه به نفع احمدی نژاد است و نه به نفع روحانیت سنتی که بدور ولی فقیه حلقه زده اند . با پیروزی جبهه پایداری ؛ راه برای تصاحب کرسی ریاست مجلس خبرگانِ رهبری ؛ توسط مصباح یزدی باز می شود و در قدمهای بعدی ؛ راه برای کسب کرسی جانشینی رهبری ( ولی فقیه ) نیز هموار می گردد .
تنها گزینه مطلوب برای ولی فقیه ؛ پیروزی کامل " جبهه متحد اصولگرایان " به رهبری مهدوی کنی یار و متحد اصلی خامنه ای است . که در این صورت خامنه ای می تواند با همدستی وی با چالش های مقابل نظام بی دردسر تر مقابله کند .
رژیم قرون وسطائی در این 33 سال همیشه با مقوله انتخابات مشکل داشته است . اما این بار ؛ در شرایطی که سهم خواهی در انتخابات مجلس ؛ باندهای قدرت طلب رژیم را رو در روی هم قرار داده است و خامنه ای هم ــ به خاطر از دست دادن اعتبار و نفوذ سابق خود ــ نمی تواند باندهای درون نظام را در جهت منویات خود به خط کند و به اختلافات میان آنها خاتمه دهد ؛ انتخابات در بستری از نارضایتی گسترده اجتماعی و زنان و مردانی دلیر و شجاع که مترصد فرصتی برای اعتراض و قیام هستند ؛ اهمیتی ویژه می یابد .

محمل های مادی جنگ و دعوای باندها :
دخالت مجمع تشخیص مصلحت که نهاد انتصابی و تحت امر ولی فقیه است در تشخیص صلاحیت کاندیداها و حذف کاندیدا های باند مقابل ؛ می تواند به عرصه مهمی از جنگ و دعوا بین باندهای مختلف تبدیل شود .
امور اجرائی انتخابات با نظارت و توسط " وزارت کشور " هدایت می شود ؛ وزارت کشور زیر نظر احمدی نژاد و باندش اداره و مدیریت میشود . در این صورت دست این باند در مهندسی آرای انتخاباتی ؛ نحوه برگزاری و کنترل صندوق های رأی و ..... باز است و می تواند مسیر انتخابات را به نفع باند خود هدایت کند ؛ در اینصورت روشن است که باندهای رقیب ساکت و بیکار نخواهند نشست .
آنچه روشن و قطعی است باندهای متخاصم درونی رژیم این بار ؛ حتی با پذیرش بالاترین خطرات برای کل نظام ؛ تمام تلاش خود را بکار میگیرند تا با بکار گیری ابزارهای در دسترس ؛ سهم بیشتری از کرسی های مجلس را تصاحب کنند .

بنابراین در شرایطی که دیگر امکان صلح آمیز تقسیم قدرت و ثروت میان باندهای رژیم وجود ندارد ؛ در حالیکه جناح های رژیم به هم چنگ و دندان نشان می دهند و در موقعیتی که تضادها و اختلافات میان باندهای رژیم به مرحله آنتاگونیستی رسیده است و همچنین در شرایطی که مردم ایران در کمین نشسته و منتظر فرصت مناسب برای شروع قیام و اعتراضات هستند . آیا این نمایش قلابیِ انتخابات می تواند پرده آخر تراژدی تلخ و رنجبار ملتی شریف و رنج کشیده ؛ طی 33 سال حاکمیت سیاه نظام دینی بر کشور ما باشد ؟ به عبارتی آیا جوانان غیور ؛ زنان شجاع ؛ دانشجویان قهرمان و مردم رنج دیده میهن مان می توانند فتیله آغازِ استارتِ پروسهِ سرنگونی رژیم را به آتش بکشند ؟

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar