fredag 9 mars 2012

فرزند مهدی خزعلی: برای پدرم دعا کنید، نگرانیم

 پسر مهدی خرعلی با ابراز نگرانی از طولانی شدن اعتصاب غذای پدرش و بی خبری از او می گوید: می دانیم که از اعتصاب غذا کوتاه نمی آیند، ما هم هیچ کاری از دستمان بر نمی آید و فقط در این راه می توانیم دعا کنیم چون مثل دفعه های قبل گفته اند که آنجا غذا نخواهند خورد.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد که بیش از ۳۵ روز از بازداشت و اعتصاب غذایش می گذرد بسیار ضعیف شده و بر خلاف درخواست هم بندیان و دوستان و خانواده و فعالان سیاسی حاضر به پایان دادن به اعتصاب غذای خود نیست.
بر اساس این گزارش شب گذشته بر اثر همین اعتصاب و نوسان شدید فشار، تغییر رنگ صورت و بی حالی مفرط به بهداری اوین منتقل شده اما همچنان می گوید که خود را برای شهادت آماده کرده است و اعتصاب خود را نخواهد شکست.
هفته ی گذشته سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان در تماس تلفنی با خانواده مهدی خزعلی از فرزند وی درخواست کرده بود پیام وی را مبنی بر درخواست شکستن اعتصاب غذای یک ماهه که انتظار همه دلسوزان و کسانی است که به مهدی خزعلی و انقلاب و ایران دلبستگی دارند به گوش وی برساند.
مهدی خزعلی روز قبل از آن در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته بود: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم.
شب قبل از آن نیز همسران شهید باکری و همت و همچنین محمد نوریزاد در نامه ای خطاب مهدی خزعلی، خواسته بودند که برای فردایی که همه چشم به راه اویند به اعتصاب خود پایان دهد.
در این نامه آمده بود: متوجه شدیم که او را به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان حکم داده اند. و افزون بر اینها: نود ضربه شلاق!
محمد خزعلی همچنین می گوید: کل خانواده از همان روز اول در روزه هستند و با توکل به خدا، دستمان را از این آقایان بریده ایم و هیچ کدام حرفی نمی زنیم و درخواستی نکرده ایم. فقط خود خدا.
متن گفتگو با محمد خزعلی، فرزند مهدی خزعلی را با هم می خوانیم:
لطفا در مورد آخرین وضعیت آقای دکتر بفرمایید؟
روز دوشنبه که در ملاقات پدرم را دیدیم خیلی ضعیف شده بودند و سه شنبه هم که مادر و خواهرم ایشان را در دادگاه دیده بودند، خیلی لاغر شده بودند اما خونریزی معده شان متوقف شده یعنی با دارو کنترل کرده بودند، فشارشان ۶ روی ۴ بوده و می خواستند ببرندشان بیمارستان طالقانی که قبول نکردند. به جز این ما هیچ خبری نداریم و چون حالشان خیلی بد و صدایشان خیلی ضعیف شده بود، بسیار نگران هستیم. امروز هم که روز ۳۵ ام اعتصاب غذاست و متاسفانه از دوستان و همبندان هم کسی تماسی نمی گیرد و خبری نمی دهد که ما خیالمان راحت شود از سلامتی ایشان.
دادگاه برای ابلاغ حکم؟
بله ۲۹ امین روز از اعتصاب غذایشان آمده بودند که حکم را ابلاغ کنند.
برخورد آقای دکتر با این حکم سنگین چه بود؟
خب البته برایشان قابل هضم نبود که چطور ممکن است چنین حکمی صادر شود. در واقع برای هر اتهامی آقای پیر عباسی سقف مجازات قانونی را لحاظ کرده بودند. اما روحیه شان مثل همیشه، خوب و خندان بود. حتی بعد از اینکه حکم را ابلاغ کردند روحیه شان خوب بود و می خندیدند و تاکید کردند که گفتند اعتصاب غذا را ادامه می دهند.
الان خواسته شان برای اعتصاب غذا چیست؟
ایشان معتقد بودند که بازداشت موقتشان غیر قانونی است. پدر من چند پرونده دارند و هر کدام که بسته می شود برای دیگری حکم صادر می کنند. این حکمی که صادر شده برای آن پرونده ایست مربوط به سال ۸۸ که تازه الان حکمش آمد. این پرونده ای که در حال حاضر به خاطر آن در بازداشت موقت هستند پرونده جدیدی است که فکر میکنم پرونده نهم باشد یا دهم. اتهاماتی که در این پرونده است اتهاماتی است که در پرونده های قبلی هم بوده و برای آنها با وثیقه و کفالت و … آزاد شده بودند. برای پرونده های دیگر هم کفالت و التزام و از این قرار ها صادر شده است. اعتراض پدر من به این است که موارد اتهامی با قرار بازداشت مطابقت ندارد. قرار بازداشت یک فلسفه ای دارد یعنی اینکه بیم تبانی و یا امحا جرم می رود. ولی اتهامات ایشان به گونه ای است که نوشته شده و نمی شود محوش کرد در نتیجه معتقدند که بازداشت غیر قانونی است و باید آزاد شوند. و نکته ی بسیار مهم این است که برای این چند اتهام در پرونده جدید که در پرونده های قبلی هم بوده با همین مصداق بازداشت موقت صادر نشده و کفالت و التزام صادر شده است. همه ی این ها دلایل اعتصاب غذای ایشان است و از همان روز اول گفتند که غذا نمی خورند و شهادت را انتخاب کرده اند.
از ملاقاتی که با آقای خزعلی داشتید بگویید و حال و روزشان.
دستشان که از کچ باز شده بود و در باند پیچیده بودند و دندان ها هم همانطور یکی شان شکسته و دندان های دیگری هم شل شده بود اما خدا را شکر لبشان که خونریزی داشت و زانویشان که آسیب دیده بود خوب شده بودند. ما نگران این هستیم که دوباره خونریزی معده کنند و حالشان بد شود. البته این که در بند عمومی هستند تنها نیستند خیال مت راحت تر است. قبلا که در انفرادی بودند ما خیلی بیشتر نگران تر بودیم.
مادرتان در چه وضعیتی هستند.
مادر که اکثر اوقات مشغول دعا هستند و حالشان اصلا خوب نیست. در اکثر مواقع سر درد دارند. ما سعی می کنیم که فکرشان را مشغول کنیم که از نگرانی کم شود ولی خب فکر پدر که می آید در ذهنمان سردرد ها شروع می شود که الان چه اتفاقی ممکن است برایشان پیش آید و حالشان بد شود. کل خانواده از همان روز اول در روزه هستند و با توکل به خدا، دستمان را از این آقایان بریده ایم و هیچ کدام حرفی نمی زنیم و درخواستی نکرده ایم. فقط خود خدا.
یعنی شما پیگیری قضایی نداشته اید؟
پیگیری قضایی لازم ندارد. می گویند که بازداشت موقت است و آدم هم می گوید که بازداشت موقت یک فلسفه ای دارد برای یک تحقیق است حداقل. شما که یک بازجویی هم از پدرم نداشته اید. پیگیری برای زمانی است که احساس کنید طرف شما به دنبال حقیقت است.
خود آقای دکتر گفتند که اصلا بازجویی نداشته اند؟
بله پدرم گفتند که هیچ بازجویی نداشته اند و هیچ جواب قضایی هم نمی دهند. بازپرسی می گوید پرونده را فرستادم پیش آقای پیر عباسی دادگاه انقلاب. آقای پیر عباسی می گوید که فعلا بازداشت موقت است. فعلا هم که می گویند می خواهند یک ماهه را تمدید کنند و معلوم نیست که می خواهند چه کار کنند.
آقای خزعلی فارغ از بحث سیاست و ظلمی که به پدر شما می شود به عنوان فرزند کسی که بیش از ۳۰ روز است که در اعتصاب غذا به سر می برد با مقامات قضایی و بعد با پدرتان چه صحبتی دارید.
برای پدرم که انشا الله سلامت باشند و طوریشان نشود و هرچه زودتر آزاد شوند. ولی به آقایان قضایی هیچ نمی شود گفت. واقعا کار از این حرفها گذشته. دعا می کنیم همه چیز درست شود و همه خلاصی پیدا کنند. به هر حال دارند ظلم های فاحشی مرتکب می شوند. غیر از ظلم ها نگرانی هایی داریم که از لحاظ جانی پدرم را تهدید می کند. می دانیم که از اعتصاب غذا کوتاه نمی آیند، ما هم هیچ کاری از دستمان بر نمی آید و فقط در این راه می توانیم دعا کنیم که ایشان را آزاد کنند. چون مثل دفعه های قبل و این دفعه گفتند که من آنجا غذا نخواهم خورد.
اگر بخواهید خطاب به خواننده های کلمه و مردمی که نگرانی های شما را میخوانند جمله ای بگویید، آن جمله چیست؟
من از تمام مردم و دوستان خواهش می کنم که برای آزادی و سلامتی پدرم و دیگر عزیزانی که گرفتار شده اند با هر دین و آیینی هستید دعا بفرمایید.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar