torsdag 29 mars 2012

خود زنی مبارک خامنه ای ادامه دارد: یا کرۀ شمالی یا آزادی! نگاهی به توقیف دوفیلم.

 خوشبختانه انصار حزب الله 18 سالگان برخود حزب الله جنگ کردگان (سعید سهیلی) پیروز شدند و دو فیلم "گشت ارشاد" و "زندگی خصوصی" توقیف و از پرده ها پایین کشیده شدند. این اتفاق رویدادی بسیار زیاد مبارک است و بهترین عیدی سال 91 برای آزادی عنقریب زندگی در ایران.

1- من این فیلم ها را ندیده ام ولی از چند آنونسی که در دنیای مجازی منتشر شده است و قیل و قالی که متحجرین وفادار به خامنه ای براه انداخته اند متوجه شده ام که این دو فیلم ضمن ارائۀ انبوهی از تبلیغات ایدئولوژیک رژیم؛ لاجرم چند پلان و دیالوگ انتقادی هم در خود گنجانده اند. تا تماشاگران را راغب به تماشا بکنند و از این راه برخی المان های ضد مدرنیته و متحجر را بازآرایی و بخورد بیننده بدهند. اما عوامل پیاده نظام سازماندهی شدۀ رژیم حتی همین چند صحنۀ انتقادی محتاط را برنتافته و خواستار توقف نمایش آن ها شده اند. در ابتدای امر که تهیه کنندگان و کارگردانان حزب اللهی این دو فیلم گمان می کردند انصار حزب الله خودسر و خودجوش دست به چنین اقدامی زده است مقاومت کرده و حاضر به تمکین نشدند. حتی سعید سهیلی کارگردان "گشت ارشاد" موضع بسیار تند و با ادبیات کنایی تحقیر کننده ای نسبت به این نوجوانان کاتولیک تر از پاپ گرفت و آنان را به سوابق جنگی خود و برادر شهیدش احاله کرد. اما داستان این نبود مثل همیشه! زیرا که دستور اعتراض اوباشان مستقیماً از دفتر خامنه ای صادر شده بود. لذا در دستور احمد خاتمی امام جمعۀ پایتخت قرار گرفت تا عوامل فیلم شیرفهم بشوند که موضوع دستور "حضرت آقا"ست و مقاومت بی فایده.

2- توقیف این دو فیلم امر بسیار زیاد مبارکی است زیرا در صورت تداوم نمایش این فیلم ها رژیم خامنه ای سود بسیار و مردم بستوه آمدۀ ایران ضرر هنگفت می کردند.

الف- سود بسیار رژیم: اگر فیلم ها توقیف نمی شد رژیم می توانست ادعا و تبلیغ بکند که ما به عناصر سالم و بدون غرض و نا وابسته به عوامل بیگانه اجازۀ انتقاد در داخل سیستم می دهیم و اکران این دو فیلم را نمونه آورده و بام تا شام به آن استناد می کردند.

ب- ضرر هنگفت مردم:

ب1- اگر این فیلم ها از اکران برداشته نمی شدند، حداکثر استقبالی که می شد تماشای آن توسط یک میلیون نفر از طبقۀ شهرنشین با گرایشات مدرن و نیمه مدرن بود. که خود فیلم و مسائل مطرح شده در آن ها کمترین جاذبه ای را برای آنان نداشت زیرا که خود این یک میلیون نفر بارها و بارها با صحنه های مستند ده ها و صدها برابر پررنگ تر از صحنه های انتقادی فیلم مواجه بوده و درگیر شده و زخم های عمیق برداشته اند. اما ضرری که داشت این بود که حداقل در ذهن نیمی از این تماشاچیان این تردید مثبت را بوجود می آورد که گویا بزرگان رژیم هم خیلی راضی نیستند به بگیر و ببند های بدون قانون و تند و عبوس. بقول متعارف سیاسیون فیلم ها نوعی نقش سوپاپ اطمینان را بازی می کردند در باور نیمی از تماشاگران.

ب2- این فیلم ها اکران می شد و بعد از درگیر کردن موقت یک میلیون بیننده از پرده پایین می آمد و به بایگانی و فراموشی سپرده می شد بدون اینکه آن 55 تا 60 میلیون بزرگسال ایرانی را درگیر خودش کرده باشد. در حالیکه توقیف آن ها اولاً موضوع این فیلم ها را به گستره و عمق موضوعی ملی و همه گیر تبدیل کرد و ثانیاً بیننده های یک میلیونی و مشخص و آشکار آن را به ده ها برابر افزایش داد. درست است که این فیلم ها از پردۀ سینماها حذف شدند ولی بزودی ویدیوهای آن ها چون برگ زر دست بدست خواهد شد و در خانه ها و پستوها با کنجکاوی زیاد دیده خواهند شد و به بحث محافل دوستانه و کاری و خانوادگی ارتقاء خواهند یافت.

3- من اما منظورم شمردن همۀ دست آوردهای این "خود زنی" جدید رژیم نیست که خود شما استادید و بهتر از من می دانید. قصد من از نوشتن این مطلب این است که مجدداً و برای هزارمین بار تکرار کنم که:

الف- جمهوری اسلامی انقلابی بلاتکلیف خامنه ای راهی برای سقوط از راه جنبش ها و شورش های مدنی ندارد و باز نمی گذارد. بعبارت دقیق تر نوع جنس رژیم ایران از انواع رژیم های انقلابی و کودتایی مثل رژیم اتحاد شوروی اسبق یا معمر قذافی سابق و بشار اسد لاحق است که جز از دوراه "فروپاشی از درون = خود زنی" و "تحمیل جنگ از بیرون" ساقط شدنی نیست. لذا هر اتفاقی که حاوی تشدید اختلافات در هیئت حاکمه از سویی و در درون پیاده نظام وفادار رژیم از جانب دیگر باشد ما را یک قدم بزرگ بسمت پیروزی مردم نزدیک تر می کند. و توقیف این دو فیلم از آن اتفاقات است.

ب- بنابراین توقیف این دو فیلم که جدید ترین تزلزل را به گسل های ایمانی و اعتقادی بدنۀ متحجر هواداران خامنه ای وارد کرده است و آنان را به بگو مگو های بسیار جدی و بیدار کننده واداشته است بسیار مبارک است. زیرا که دیدن این جدیدترین اتفاق در حوزۀ سینما و فرهنگ در کنار ریزش ها و اختلافات قبلی حزب اللهی ها در چند شقه شدن بین احمدی نژاد و مصباح و مهدوی و امثالهم؛ و همینطور راجع به بستن فضاهای مجازی و اینترنت؛ و گفتارهای تحقیر کنندۀ احمدی نژاد نسبت به روحانیان و اسلام عربی و ده ها عامل ریز و درشت دیگری که در همین یکی دو ساله بوجود آمده و باعث انشقاق جدی در فعالان حوزه های مدیا و رسانۀ جوانان حزب اللهی شده است - از فرط وفور در سایت ها و وبلاگ ها و گفته ها و نوشته هایشان نیازی به آدرس ندارد - نشان از آن دارد که اولاً این اختلافات ناشی از ناکارآمدی ذاتی جمهوری اسلامی خامنه ای متوقف شدنی نیست و ثانیاً هر روز در حوزه های بیشتر و جدید تری نمودار خواهد شد تا فروپاشی نهایی بزودی انشاءالله! مطمئنم که در مسابقۀ "ایران" با جمهوری اسلامی خامنه ای؛ در میدان "یا آزادی از این مخمصۀ هولناک 23 ساله یا تبدیل شدن ایران به کرۀ شمال هولناک تر" برنده ما و ایران ما خواهد بود بزودی!

1 kommentar:

  1. سلام دوست نازنین
    معمولاً رسم و عرف بر این است که اگر نوشته ای را از سایت یا وبلاگ دیگری انتشار می دهیم حداقل منبع اصلی را معرفی می کنند. شما نوشتۀ مرا عیناً کپی پیست کرده اید و دریغ از کمترین اشاره ای به نام من یا آدرس وبلاگ من بکنید. البته که من انتظار مادی از وبلاگ نویسی ندارم و خوشحال می شوم که نوشته هایم مورد توجه برای بازنشر و آگاهی بخشی قرار بگیرند اما انتظار عمل به قانون و عرف دنیای مجازی حداقل وفای به حق مؤلف است. خوشحال می شوم که توضیح قانع کننده ای بدهید. دلقک ایرانی.
    http://dalghakirani.blogspot.co.uk/2012/03/blog-post_26.html

    SvaraRadera