fredag 16 mars 2012

کمک خارجی آری اما حمله نظامی هرگز!

بار اول نیست ولی امیدوارم مرتبه آخری باشد که شعارهای مردم در کف خیابان ها توسط اصلاح طلبان نشنیده گرفته می شود؛ گرچه سابقه ایشان به سراب بودن و واهی بودن این امیدواری دلالت دارد.
پیش از این شعارهای «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی»، «اسپند دونه دونه، سیدعلی سرنگونه» و … از عمده شعار ها و مطالبات مردم بود که توسط اصلاح طلبان شنیده نشد و هنوز هم شنیدن آن ها برای برخی گران می آید. کار به جایی رسید که اصلاح طلبان در رسانه ها از اینکه شعار های مردم اصل نظام و اصل ولایت فقیه و شخص رهبر را نشانه گرفته صراحتا انتقاد کردند. عده ای به این هم بسنده نکرده و از پاک دستی رهبر و لزوم عذر خواهی از او سخن راندند. انگار نه انگار که میرحسین موسوی و مهدی کروبی بارها و بارها مردم را رهبر جنبش سبز دانسته بودند؛ حال آنکه این شعارها نه از سوی اپوزوسیون خارج نشین که از سوی مردم در کف خیابان ها و در مقابل گلوله های رنگی و جنگی، باتوم و شوکر الکتریکی و گاز اشک آور و … سرداده شده بود.
اخیرا جناب آقای اردشیر امیر ارجمند به عنوان سخنگوی شورای راه سبز امید در مصاحبه هایشان با بی بی سی فارسی و رادیو فرانسه(1) هر گونه دخالت و حمایت خارجی را طرد و نفی کردند و آن طور که خود عنوان کردند از جایگاه یک دلسوز و یک کسی که به آبادانی کشور علاقه دارد از مردم خواستند که از قدرت های خارجی طلب کمک نکنند و به دنبال حمایت خارجی نباشند. در حالیکه اگر فرد دیگری از جایگاه یک دلسوز از لزوم و ضرورت حمایت خارجی بگوید و به مردم توصیه ای از جنس دیگر بنماید از سوی اصلاح طلبان سریعا با پاسخ های مشمئز کننده ای در چارچوب «وطن فروش و لنگش کن» مواجه می شود. همچنین ایشان از مواضع ثابت رهبران جنبش سبز صحبت کرده اند که به نظر نگارنده محلی از اعراب ندارد؛ چرا که اولا هر ثباتی لزوما مطلوب نیست و ثانیا رهبران جنبش سبز هم اگر محبوبیتی یافته اند؛ نه به دلیل ثبات در مواضعشان که بر عکس به این دلیل بوده است که مواضعشان تغییر کرده است و به خواست و گفتمان مردم نزدیکتر شده است.
ایشان که این مدعا را مطرح کرده اند از خود پرسیده اند که چرا در طول جنبش سبز مردم حتی یک بار شعار علیه آمریکا ندادند؟ شعار های «مرگ بر روسیه»، «مرگ بر چین» و «سفارت روسیه، لانه جاسوسیه» را اصلا شنیده اند؟ دلیل شعار ها علیه چین و روسیه جز حمایت این دو کشور از نظام دیکتاتوری ایران و مماشات با آن چیز دیگری بوده است؟ شعار «اوباما، اوباما، یا با اونا، یا با ما» در خیابان های کدام شهر طنین انداز شد؟ معنای آن چیزی جز طلب حمایت خارجی و کسب حمایت آمریکا در جهت پشتیبانی از مردم معترضی است که به صورت مسالمت آمیز اعتراضشان را بیان می کردند؟ این شعار توسط چه کسانی سر داده شد؟ آیا این افراد مردم نبودند؟ آیا این ها جنبش سبزی نبودند؟
کجا مردم و یا رهبران جنبش سبز حمایت خارجی را مطلقا رد کردند؟ مگر نه اینکه شیخ مهدی کروبی شجاعانه و با صراحت در مصاحبه با مجله آمریکایی نیویورکر(2) از حمایت انسان دوستانه غرب و آمریکا استقبال کرد و در زمانی که رئیس مجلس ششم بود با هیئتی آمریکایی آشکارا دیدار نموده بود؟
مدت هاست که عصر غار نشینی به سر آمده است و همه انسان ها به نوعی به هم وابسته شده اند!!! استدلال چهار دیواری اختیاری استدلال دیکتاتور های عالم است که ذیل پوشش دلفریب استقلال می خواهند هر بلایی بر سر مردم خود بیاورند و کسی هم متعرض ایشان نشود. در دنیای امروزی همه ملت ها و همه دولت ها به هم نیاز دارند. هیچ کدام از انقلاب های دنیا بدون کمک و پشتیبانی سایر دولت ها به نتیجه نرسیده است. حقایق را که نباید کتمان کرد. استقلال بدون آزادی بی معناست. اگر کره جنوبی وابسته به قدرت هاست و کره شمالی مستقل است به زعم نگارنده بهتر است کره جنوبی باشیم تا کره شمالی.
هر کس که خواهان حمایت قدرت های خارجی از مردم شد و هر کس که خواهان دخالت انسان دوستانه و بشر دوستانه قدرت ها شد لزوما طرفدار حمله نظامی به ایران نیست. می توان خواستار حمایت قدرت ها شد. می توان خواستار تحریم ها شد. می توان خواستار حمایت رسانه ای شد ولی با حمله نظامی در مقطع فعلی و یا از اساس مخالف بود. این که تا کسی صحبت از نقش آمریکا در جامعه ی جهانی کرد و تا کسی از لزوم حمایت قدرت های خارجی سخن به میان می آورد؛ سریع متهمش کنیم که تو خواب چکمه پوش های آمریکایی در خیابان های تهران را می بینی استدلال صحیحی نیست. این استدلال آقای امیر ارجمند و چپ های وطنی و ملی گرایان رمانتیک نخ نما شده است. دوران جنگ سرد مدت هاست که به پایان آمده است. ملت ایران برای نیل به دموکراسی به کمک تمام دموکراسی‌های دنیا نیاز دارد. این بازی نظام دیکتاتوری حاکم بر ایران است که کسب حمایت خارجی را به منزله وطن فروشی بدانیم. ما نباید فریب این بازی را بخوریم. این اخلاقی نیست که جناب آقای امیر ارجمند خود ضیافت ناهاری با لابی ناپاک نایاک برگزار نمایند و برای خروج از کشور دست به دامان سفارت آمریکا بشوند و حتی اقداماتی فراتر از حد معمول و عرف قانونی برای خروجشان از کشور انجام شود و مذاکراتی با دیپلمات های آمریکایی(3) بنمایند، سپس یک موضع عقب افتاده و دور از واقعیت را از جایگاه سخنگوی شورای راه سبز امید مطرح نمایند و بگویند:«جنبش سبز خواهان حمایت خارجی نیست.»
ای کاش ایشان از سوی کل جنبش سبز صحبت نمی کردند. اگر جنبش سبز به دنبال حمایت خارجی نیست مذاکرات ایشان نشان دهنده چیست؟ اگر در مذاکرات با قدرت ها برای کسب حمایت ازمبارزات مردم، منافع کشور و مردم تامین شود و یا حداقل پاره ای از این منافع تامین شود و یا رسیدن به آن تسهیل گردد؛ کسب حمایت خارجی چه اشکالی دارد؟ اگر در مذاکرات خواستار اعمال تحریم ها بر اشخاص و نهادهایی شویم که مستقیم و غیر مستقیم در سرکوب مردم ایران دخالت داشته اند، این چه اشکالی دارد؟ این درست است که قدرت ها دنبال منافع خود هستند ولی لزوما منافع آن ها در تضاد با منافع ما نیست. چه اشکالی دارد که در مذاکره برای کسب حمایت خارجی ما هم به فکر منافع خود باشیم؟ اگر خود را از حمایت قدرت های خارجی در جهت منافع ملی و مردم و در راستای کمک به برقراری آزادی و سقوط دیکتاتوری محروم کنیم؛ این نظام دیکتاتوری است که به تاراج کشور و منابع آن خواهد پرداخت کما اینکه می پردازد و منافع بیشتری را به جیب چین و روسیه واریز خواهد کرد. در این حالت استقلال پیش از آزادی قربانی دیکتاتوری شده است. کما اینکه اکنون نیز چنین است. اکنون هم دخالت نظامی و حمله غرب به ایران چه در داخل کشور و چه در خود آمریکا طرفدار جدی ندارد. لذا به این بهانه خود را از حمایت خارجی محروم کردن دشوارتر نمودن راه پیروزی است و یا شاید هم ناممکن شدن پیروزی است و نه تنها در راستای منافع ملی نیست که درست در جهت عکس آن است.
این مواضع آقای امیر ارجمند که آشکارا با مواضع مردمی که در خیابان ها شعار می دادند و همچنین با مواضع شیخ شجاع در حصر مهدی کروبی در تضاد است ما را به این نتیجه می رساند که یا ایشان و دوستانشان توانایی دفاع از منافع مردم و کشور را در مقابله با قدرت ها ندارند و نمی توانند حمایت آن ها را جلب کنند و یا اینکه آنچنان میل به پیروزی نهایی جنبش سبز و در نهایت رخت بر بستن دیکتاتوری ندارند.
جناب آقای امیر ارجمند! به تونس، مصر و لیبی بنگرید! نگاه کنید که موفق شدند! بلی راه درازی در پیش دارند ولی در گام اول موفق شدند. حمایت قدرت های خارجی هم در این موفقیت ها بی تاثیر نبوده است. به سوریه بنگرید که از ابتدا عده ای اعلام کردند ما نمی خواهیم کشورهای دیگر به ما انقلابیون کمک کنند ولی اکنون که پس از دادن بیش از سه هزار کشته مبارزاتشان به ثمر نرسیده است؛ جمعه خشم علیه چین و روسیه، جمعه حمایت بین المللی و جمعه درخواست برای برقرای منطقه پرواز ممنوع برگزار می کنند. مردم سوریه هم سرانجام خواستار کمک از جامعه جهانی شدند. اگر گوش هایتان نمی شوند و شعار های مردم را نشنیده اید؛ چشم هایتان را باز کنید. جنبش سبز نیازمند حمایت خارجی است و این هیچ تضادی با اینکه جنبش از دل مردم برآمده است ندارد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar