tisdag 20 mars 2012

آبستن تحولات سرنوشت ساز برای جمهوری اسلامی ایران درسال1391

جمهوری اسلامی در آستانەی پذیرش تسلیم و شکست یا جنگ وشکست!
شواهد بسیاری گواە آنست کە سال تازە آبستن تغییر و تحولات بزرگی در نظام حاکم بر ایران خواهد بود. این حکومت مواجە با شدیدترین بحرانهای دوران حیات و فرمانروایی اش است. پردەهای آخر حیات این نظام را بزودی همە شاهد خواهند شد.

خامنەای فرمانروا و اهل بیتش باید تصمیمات نهایی خویش را بگیرند . آنان با شدیدترین تحریمات بین‌المللی مواجە گشتەاند، از طرفی با بحرانهای درونی دست و پنجە نرم میکنند. گرچە منافع مشترکشان برای ماندگاری این نظام، طرفین دعوا را وامیدارد کە نهایت احتیاط را در افشاگیریهایشان علیە همدیگر داشتە باشند، اما کماکان هر از چند گاهی بخشی از فساد و عمق ریاکارهایشان بە سبب جدالهای درونیشان رو میشود. تازەترین آنها صحبتهای احمدی نژاد در جواب مجلسیانشان است. او از بە صفر رسیدن ذخیرە ارزی خبر میدهد و مدارک تحصیلی بسیاری از نمایندگان را بە اهتزا میگیرد و از دورویی نظام در برخورد با حجاب و وضع ظاهری زنان در زمان نمایش انتخاباتیشان و زمانهای دیگر داد در میدهد. این سخنان رئیس جمهور این مملکت است نە صحبتهای اپوزیسیون در بارەی ریاکاریها و فسادی کە بقول خودش تازە اگر بخواهد بگوید تنها ٢٥ درصد را در بدترین حالت، خواهد گفت و بقیە را بە دلیل منافع مشترکشان هرگز نخواهد گفت!

 از طرفی تقلای هر روزەی خامنەای در خالصتر کردن صف وفاداران و مقلدان محض، کار را بەجایی کشاندە کە همە ی درباریان سلطان هم بە ماندگاریشان حتی در آستانبوسی رهبر هم، مطمئن نیستند. کسانی میتوانند امروز وزیر و فردا راندە شدەای مغضوب و محبوس و در حصر خانگی باشند. از جملە کسانی چون مرتضوی دادستان و یکی از مجرمان رسوایی بزرگ شکنجەگاە کهریزک کە تا کنون در کنف حمایت رهبر بود، اکنون وقتی میخواهند بە او مدال ریاست سازمان بیمە و رفاە اجتماعی را بدهند، در اثر اختلافات جناحی مورد جدال قرار گرفتە و میرود همراە او وزیر کار نیز مورد استیضاحشان قرار گیرد.

 از سوی دیگر بیکاری و بالارفتن صعودی خط فقر و گرانی روزافزون میرود طوفانهای عظیم حرکتهای تودەی وسیع مردم را وادار بە تکانهای شدید بنماید. اعتراضات هر چند پراکندەی کارگران میتواند نشان از سرآغازی برای جنبشهای وسیع اجتماعی اقشار پایین جامعە باشد.حذف سوبسیدها و پرداخت های یارانە های نقدی میرود در برابر گرانیها، برایشان نتایج معکوسی ببار آورد.

از طرفی نقشە و آمال رژیم برای ماندگاری و تضمین آیندەی نظام با چالشی بین المللی روبرو گشتە است. صرف میلیاردها از ثروت و منابع کشور برای دستیابی بە سلاح هستەای، آنانرا در تقابل آشکار با غرب قرار داە است.

بلاخرە این رژیم باید یا سریعا بە این سلاح دست یابد و همە را در مقابل عمل انجام شدە قرار دهد و از این مرحلە بگذرد و یا عطایش را بە لقایش ببخشد و سر فرود آوردە و حکم تسلیم و عدم اطمینان بە تضمین ماندگاریشان را هم چون زهر سر کشیدە وخود را بە قضا و قدر بسپارد.

اما آنان نیک دریافتەاند کە برای اسرائیل وامریکا وغرب، ایران با سلاح اتمی، غیر قابل تحمل است. از طرفی تاکنون مجال نیافتەاند کە پروژەشان را بە هدف نهایی خود برسانند. بە همین سبب در سر دو راهی قرار گرفتە، یا باید جنگ را برگزینند کە علی‌الرغم باد در غبغب کردنها و تهدیدات خامنەای و تکرارش توسط مقلدان و فرماندهان نظامی اش، برایشان جز خودكشی سریع و از دست دادن جاە وجبروتشان بە یکبارە ، حاصلی نخواهد داشت. در برابر جنگ با غرب تاب نیاوردە و چیزی جز شکست و برچیدە شدن بساطشان نصیبشان نخواهد شد.

آنان بیش از هرکسی بر میزان و شدت عمق بحرانشان واقفند و بر میزان دقیق شرکت مردم در انتخابات و نمایشی کە خود آنرا طراحی و مهندسی کردە اند علم کافی دارند و میتوان انتظار داشت کە پی بە عمق فاصلەشان با مردم باید بردە باشند. بنا براین چارەای جز تسلیم و قبول شکست ندارند. چرا دوستانشان از جملە سوریە تحت دستورالعملهای آنان و عدم سازش و عقب نشینی در وضعیتی بس دشوار ی قرار گرفتە و امیدی بە حزب الله ها و حماس نیز نباید ببندند چرا چون علنا آنان گفتەاند منافع خود را بر همراهی کردن با ایران بیشتر ترجیح میدهند، و جمهوری اسلامی نمیتواند بە آنان زیاد دخیل ببندد هرچند برایشان هزینەای بس گزاف صرف نمودە است. سخنان یکی از سران حماس میتواند بروز یکی از تصمیمات درونیشان باشد کە در نهایت آنان نمیخواهند سرنوشت خود را با سرنوشت بشار اسد و حکومت اسلامی ایران گرە بزنند.

روسیە و چین نیز همچنانکە در مورد سوریە و بشار اسد در دقیقەی ٩٠ میرود کە تغییر رای بدهند، در مورد ایران نیز قطعا منافع دراز مدت خود را با غرب فدای حکومت خامنەای نخواهند کرد. از هم اکنون تغییر لحن در بیانات سران روسیە لااقل در مورد بشار اسد میتوان دید.

از طرفی اوباما منافع حکومتش کە در آستانەی انتخابات قرار دارد و تحت فشار جناح جمهوریخواە قرار گرفتە، ترجیحا میخواهند ایران را نە از طریق نظامی بلکە فشار سیاسی و اقتصادی بە زانو در آورند. و این امر برایشان بسیار جدیتر شدە است کە هر چە سریعتر ایران را بە تسلیم وادارند، تا در مقابل جناح رقیب بر درست بودن مشی خویش صحە بگذارند و هم حقیقتا این معضل جهانی را بە شیوەای کم هزینەتر بە اتمام برسانند. مسئلەی پیش کشیدن مذاکرات اخیر گروە ٥ بە اضافە ١ با ایران و از طرفی تشدید تحریم ها کە تازەترینشان تحریم خدمات بانکی موسسەی سوئیفت است کە عرصە را بر ایران تنگتر خواهد نمود، از جملەی این راە حلهاست کە برای غرب مفیدتر است.

از طرفی ایران با توجە بە همەی این فشارها و اوضاع نابسامان درونی، نشانەهایی از قبول این تسلیم را از خود نشان دادە است . از جملە تن دادن بە مذاکرە در مورد بحث اتمی، چیزی کە قبلا آنرا پایان یافتە و غیر قابل بحث میدانست و حتی بارها جشن برایش ترتیب دادە و خبر خوش هستەایش را بە ملت اینبار، اندکی در صحنە، دادە بودند. تن دادن بە بازرسی، از آن جملە بازرسی سایت هستەای پارچین کە همین چندی پیش بە هیچوجە حاضر بەتن دادن آن نبود. از طرفی ابقای مهرەی کم خطر و بی اختیار شدەای مانند رفسنجانی در مقام تشریفاتی مجمع تشخیص مصلحت نظام و لبخند بە خاتمی چهرەی خندان! و سربراە و وفادار نظام، نیز حکایت از آن دارد کە شاید برای پا درمیانی و مسئلەی مصلحت والای نظام ازظاهرشان استفادەای کرد و توجیهی در قبال این پذیرش شکست، از آنان کرد.

همەی اینها نشان از آن دارد کە تحولاتی در تاکتیک و عملکردها در همین آغازین سال تازە در راە هست.کە میتوان آنرا تاکتیکی برای خرید وقت برای طرفین ارزیابیش کرد و یا پایانی برای آرزوهای خامنەای و ماندگاری وگسترش قلمرو امپراطوری اسلامیش.

بهر رو این عقب نشینی رژیم نشان از تهی‌شدن بنیانها و روند روبەاضمحلال این حاکمان قرون وسطایی در ایران دارد. این شکست را در آستانە سال نو باید بە فال نیک گرفت و اینبار این شکست‌خوردگان را باید مجال تجدید قوا نداد و باید بە نیروی خود ستمدیدگان ایران و آزادیخواهان و عدالتخواهان متحدانە بساط این مجرمان و بختکها را از سر راە سعادت مردم ایران برداشت. نباید منتظر هیچ نیرویی دیگری بود.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar